پدر خوانده

به قلمرو مافیای عاشقانه خوش آمدید

پدر خوانده

به قلمرو مافیای عاشقانه خوش آمدید

غیرمنتظره

به نام آنکه دوستی را آفرید؛ عشق را؛ رنگ را....
به نام آنکه کلمه را آفرید
و کلمه چه بزرگ بود در کلام او؛ و چه کوچک شد آن زمان که می خواستم از او بگویم
که هر چه بود پیش از هر کلامی خودش گفته بود
باید این واژه های کوچک را شست
همه می پرسند که چرا این مدت ننوشته ام اما تو که می دانی؛ من از وقتی ایمان اوردم که تو نوشته هایم را می خوانی؛ تصمیم گرفتم بنویسم.
از وقتی اولین نامه را نوشتم و تو آن را خواندی و جوابم را دادی؛ نا مه ای کـه نمی دانستم مفهومش چیست. نامه ای که که معنایش را تنها در چشمان تو می یافتم.
من هیچگاه بیش از سه جمله اول این نامه چیزی ننوشتم: هیچ باور نداشتن؛ منتظر چیزی نبودن؛ امید داشتن به آن که روزی اتفاقی بیفتد.
کلمه ها از زندگی ما عقب هستند.
تو همیشه از آنچه من انتظار داشتم جلوتر بودی و هستی.
تو همیشه غیر منتظره بودی و هستی.

آرزوها

همین حالا از همه ی فکر های عالم غافل شو .مشغله ها رو رها کن . درای ذهنتو روی همه نگرانی های روزمره ببند.وپنجره ها رو به آرامش باز کن و یه نفس عمیق دیگه بکش.خودتو توی تصور این خیال طوری رها کن که انگار خودی و خودت و رویای عمیق با شکوهت.

تصویر رویاهاتو زنده کن.اون قدرزنده ببینش که انگار در اون زنده ای بذارنفس بکشن و باهات حرف بزنن. بذار آرزوهات با شفافیت زندگی جون بگیره.

حاضر نشو لذت فکر کردن به ارزوهاتو به خاطر رنج رسیدن به اونا فراموش کنی.فقط بدون هیچ محدودیتی به آرزوهات کمک کن تا از اعماق قلبت جرات رشد کردن و شکوفا شدن وابراز رو پیدا کنن.باید اول بذر آرزوهاتو تو ذهنت بکاری تا رشد کنه وبه رسیدن برسه.

رویاها خیلی قدرتمندند.اون قدر که حتی می تونن مسیر زنگی مون رو عوض کنن.

آرزوهاتو دست کم نگیر و اونا رو هرگز فراموش نکن.

شعر کامیوتری

بدترین شکل دلتنگی برای کسی آنست که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

کاشکی monitoret  بودم همیشه روبروت بودم

کاشکی kibordet
  بودم همیشه زیر انگشتات بودم

کاشکی که hedfonet
بودم همیشه در گوشت بودم

کاشکی که voicet
بودم همیشه رو لبت بودم

کاشکی که moset
بودم همیشه توی مشتت بودم

کاشکی که paswordet
  بودم همیشه تو فکرت بودم

کاشکی
computeret  بودم همیشه عاشقم بودی

ویرایش در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۸۵ توسط شایان